حمام خزینه ای قدیم

حمام خزینه ای قدیم در شمال غربی آزادوار در زیر جاده آسفالت ، حالا مدفون شده . حمام در گودالی قرار  گرفته بود به خاطر اینکه آب بتواند داخل حمام برود. ورودی حمام از یک راهرو باریک با درب به عرض 5/1 متر با دربی آهنی شروع می شد . وارد رختکن که می شدی دارای چهار سینه یا چهار رخت کن یا چهار جایگاه برای در آوردن لباس بود . وسط چهار سینه حوض آب سرد برای شستن دست یا پا با عمق کم وجود داشت . راهرو دوم برای رفتن به حمام، شستن یا همان حمام کردن بود . یک نظافتگاه بود و یک نماز خانه ، یک حوض پر از آب سرد برای مصزف که از آن هم می خوردند . دارای یک خزینه یا استخر پر از آب گرم بود و دو عدد پله بر جا داشت . هر کس از راه می رسید خود را به داخل آب می انداخت تا خیس شود . بعد از آن می آمدی داخل صحن حمام ، کیسه و لیف و صابون می زدی . یک نفر با تاس آب بر سر می ریخت تا تمیز شوی . چند تا سنگ جور وا جور در گوشه ریخته بود برای سنگ پا . دو باره می رفتی داخل خزینه آب ، غسل و تمام .

در عقب خزینه یا همان استخر آب گرم یک عدد دیگ مسی بزرگ برای گرم شدن آب قرار داشت می گفتن عقب نروید که خطر ناک است همه کس می ترسیدند عقب بروند . حمامی این را گفته بود برای اینکه پا به روی دیگ نگذارند خراب نشود . سوخت آب گرم با آتش هیزم که از کوه می آوردند ، بود . در کناره بیرون حمام یک آتش خانه به نام کولخ بود که در زیر دیگ مسی بود و به داخل خزینه حمام راه داشت . برای آتش بعضی ها با الاغ و بعضی ها هم بر پشت خود از کوه هیزم می آوردند و آتش همیشه گرم بود شب ها خاکستر آن را بیرون می آوردند و آب های خراب حمام هم سرازیر به پشت حمام داخل گودالی می رفت . شب ها با چراغ فانوس به حمام می رفتیم ، خیلی ترسناک بود .

آب آن از آب قنات آزادوار بود . مثلا از 500  متری کمی آب ول می کردند داخل جوب، همه آشغال بود یک بوته خشک جلو درب ورودی حمام می گذاشتند ، برای آشغال گیر . آب که وارد حمام می شد طول بود یعنی با خاک لایه داشت ، حمامی با یک کوزه لایه های ته خزینه را تمیز می کرد ، سر کوزه را با دست نگه می داشت به ته آب می برد و وقتی پر از آب لایه شد بیرون می ریخت . مزد حمامی را هر کسی به سر خانواده گندم ، قند ، برنج ، تخم مرغ و هر چیز دیگر ماهیانه پرداخت می شد . غریبه ها هم مثلا نیم قران برای هر بار یا یک قران پرداخت می کردند .(در سال 1345)